سیستم آموزشی بدون رنگ و شادی و موسیقی، القای تفکرات متحجرانه و بسیار دور از قرن حاضر، برگزاری جلسات حفظ و خواندن قرآن و ترساندن کودکان از جهنم، ذکر مصیبت امامان به قصد گریه و زاری وشستشوی مغزی کودکان، زشت و ناپسند دانستن شادی و خنده که نیاز طبیعی هر انسانی است، گناه شمردن رقص، اینها تنها جزیی از عملکرد واپس گرایانه نظام مرتجع مذهبی طی سالها حکومت دینی بر مردم است که به علاوه مشکلات اقتصادی و سیاسی که خانواده های ایرانی با آن دست و پنجه نرم میکنند باعث گسترش ناامیدی و افسردگی بین کودکان و نوجوانان مدرسه ای است.
آمار بالای خودکشی جوانان قشر تحصیلکرده و غیر تحصیلکرده که اخیرا به خودکشی سنین نوجوانانی و کودکی سرایت کرده گواهی بر این معضلات است.
قطعا واکنش و انتخاب سبک زندگی خانواده ها با آنچه حکومت اسلامی بر آنها تحمیل میکند تفاوت آشکار دارد اما پر واضح است که نمیتوان منکر قدرت تاثیر آموزش و پروش و محیط مدرسه بر دانشآموزان شد.
اخیرا اخبار خودکشی چند کارگر جوان، رزیدنت های پزشکی و حتی کودکی راشنیده ایم.
عقاید پوسیده و مخرب نظام فاشیستی مذهبی نسل آینده ما را هدف قرار داده. بی تفاوت بودن به این سیستم، پذیرش ظلم و تباهی آیندگان است.
جمهوری اسلامی به نسلی سرزنده و جسور نیاز ندارد بلکه با گسترش حس افسردگی و انزوا، فرصت قد علم کردن و آزادی خواهی نسل های آینده را سرکوب میکند.
شنیدن خبر خودکشی دخترکی سالم و خردسال در استان کهگیلویه و بویر احمد زنگ خطر رشد تخم پلیدی است که جمهوری در تفکر کودکان س ما کاشته است.
دیدن تصاویر دخترکان مدرسه ای که به جای ورزش و شادی تابوت نمادین حمل میکنند.
تاسف برانگیز است، آیا برنامه گزاران لحظه ای فکر میکنند که این رفتار غم انگیز چه تاثیر مخربی بر روحیه لطیف و نازک کودکانمان دارد؟ قطعا خیر!
واکنش به اینگونه تارهای مخرب، حداقل کاری است که ما در حمایت از سلامت روان نسل آینده میتوانیم انجام دهیم.